علیبابا و چهل دزد
"علیبابا و چهل دزد" یک داستان معروف از مجموعه داستانهای هزار و یک شب است. این داستان دربارهی یک مرد فقیر به نام علیبابا است که به طور تصادفی به غار دزدان میرسد. او با شنیدن کلمهی جادویی "باز شو" به گنجینههای دزدان دسترسی پیدا میکند و ثروت زیادی به دست میآورد.
اما علیبابا باید مراقب قائد دزدان باشد که متوجه دزدی او میشود. در این داستان، خواهر علیبابا و برادرش نیز نقش مهمی دارند. در نهایت، با کمک مردی به نام قهرمان، علیبابا موفق میشود دزدان را شکست دهد و زندگیاش را نجات دهد.